همه تبریک به روز تو فرستادند و
باز شب می رسد و غربت دانشجویی
shabaahengaam@
https://t.me/joinchat/AAAAAD8Gw-UKejFpAi4zEg
مشق ها کردیم تا املاءِ طایش بی غلط باشد، قطار
"ریزعلی" یک تن نشد از ما که پیراهن به آتش افکند!
به خداوندی مهتاب و شب و کوچه قسم
مرگ، پایانِ قدم، آمدنم سمت تو نیست
مردانه دنیا را به دوشش می برد، تاریخ
یک بار هم فرمانده اش مادر نشد آخر!
نه به آن رفتنِ ناگاه، نه این آمدنت
که فقط آمده ای آمده باشی و... همین!
بوسه تحریم و... نگامان هم تبادل، قطع شد؛
نرخ ارزِ ناز را هر روز بالا می بری!
ناگهانِ رفتنش آزردم اما هیچ ویرانم نکرد
بی کسی را هر غروبِ جمعه ی پاییز تمرین کرده ام
این تیغ، به خون رگم آغشته نمی شد
ای عشق؛ اگر آمده بودی تو به وقتش!
@shabaahengaam
حال بدی دارم شبیه سالمندی که پزشکان
قطع امیدش کرده؛ فرزندان بلاکش کرده باشند
بعد از آن زخمی که هرگز التیامی نیستش
رفتی و یک عمر... در بغض محرّم مانده ام
پاییز نقشت بر دلم، بلوای چندین رنگ داشت
یک بار هم بی صورتک، با عشق! دنبالم بیا
آن قدر ذوق همقدمی با تو داشتم
دقت نشد که راه، به بیراهه می رود
دریا قرار بود... ولی باز مانده ام
در تنگنای تاول پا وُ حصارِ سد
آن قدر بر من غبار غم نشاندی تا عبورت عاقبت
چون هجوم ریزگردی شد که می بندد نفس، اهواز را
بی تابم و در طالع تنهایی خود می بینم
تصویر قطاری که فقط مقصدِ رفتن دارد
از بعدِ ملاقات نگاه تو شدم من؛ بانو
مردی که در آغوش زنش، شرم خیانت دارد
از محالات است بودن با تو می دانم خودم
این بعیدِ بی تو بودن را کجا چالَش کنم!؟
مرگ، گاهی ارجحیت بر سفر دارد؛
نمی فهمی چرا!؟
برنگرداندی سرت را تا ببینی اشک چیست!
سکوت می کنم اگر بپرسی از گلایه ام
خدا نبخشدش هر آن که گفت:
"نشانه ی رضاست"
دوباره بازگشته ام به پرسه های نیمه شب
دوباره ماه، مال من؛ چراغ خانه مال تو
به نگاه تو سند خورده همه خانه ی شهر
کوچه ای نیست در آن پرسه به یادت نزدم
نقاره مُجاز و نِی و دف بر تو حرام است
درویش، ز خود راندی و لوطی به بَرت ماند
از سرش شوق المپیک و طلا می افتد
هر که توجیه به اندام برنز تو شود
در هیاهوی عشق، باز انگار وحشتِ ناگهانِ ناقوسه
چشم ها تا که بسته شد افتاد، رد لاستیک، روی یک بوسه
هر چه کپی با تو برابر به اصل، چون تو کسی رنج حقیقت نبرد
زندگی ات مستندی باشکوه، مرگ تو سوگند به بقراط خورد
کی تظاهر کرده بودم روح قدسی با من است!؟
من نمی گیرم نفس وقتی که ما دور از همیم
خانه ی بی تو، اذان گویند هر وقتش چه فرق
قبله سوی مکه باشد یا به سمت اورشلیم!؟
از کودتای تو تا انقلاب من، صد پادگان تفاوت و صد مرز، فاصله ست
تهدید می کنم که نمی گویم از تو شعر، فریاد می کشی تو "نمی خواهمت برو!"
سی شبم رفت به مستی و میسر شد باز
روز هم از لب تو باده بنوشم آخِییییش!
چشم بر جاده ی سرباز وطن دوخته اند
نوزده مادر دلتنگ و نیامد اتوبوس
کی میگه باد اومده اون و برده با خودش!؟
طعم گیلاس هنوزم پای دندونمونه
هرچقدرم که درختا دیگه زیتون نمیدن
خانه ی دوست کجا بوده؟ همه یادمونه