ایستگاه متروک
توی یه ایستگاه متروک، چشم براه یک قطارم
یه قطار که مدتیه از حضورش بر کنارم
پُرِ التهاب و تشویش بار و بندیلم و بستم
ولی حالا ساکت و سرد روی صندلی نشستم
تو یه دستم چند تا کاغذ تو یه دستم چمدونه
گهگدار ترانه می گم؛ کِی میاد؟ خدا می دونه
هر صدایی توی گوشم می زنه آهنگ سوتش
سایه ی لکه ی ابری میندازه عکس رو خطوطش
نمی دونم از کدوم ور میاد و یا اینکه میره
یا قراره از مسافر خبری آیا بگیره!؟
مث زندونی محکوم به قضاوتش دچارم
چوب خط ریلاش و واسه روز و شب نشون میذارم
هی می گم داره میادش می شه کَم کَمَک نزدیکو
می پرم سوارش میشم می تازیم پیتیکو پیتیکو
میگذریم از دل دشت ومی رسیم به جنگل سبز
پل میسازیم روی هر رود رگ کوه ومیگیریم نبض
شاخه می گیره به شیشه ولوله میشه تو واگن
بوی بارون داره میاد پاشو پنجره رو وا کن
کسی کاری بات نداره نمی پرسه کو بلیطت؟
چقده بار داری یا که کیه اینجا همنشینت؟
کوپه آزاده و در بست هیچ کجا آخر خط نیست
حق انسانیت تو بی برو برگشت و قطعیست
همه شادن همه سرخوش همه در گیر تماشا
منظره بهتر از این نیست توی هیچ کجای دنیا
یه طرف درختای کاج یه طرف دریای مواج
بعضی وقتام باد کولی میکنه بیشه رو تاراج
دیدن شهرای تو راه دلت و نمیکنه تنگ
خونه ها قشنگ و شیک ان بچه هاش نمیندازن سنگ
تو عبور از خط ممتد راه هیچ کس و نبستیم
چراغا همیشه سبزن همه سد ها رو شکستیم
روبرومون پل خورشید میره تا اینکه بسازه
راه بی برگشت ما رو روی آهن و گدازه
توی یه ایستگاه متروک چشم براه یک قطارم
یه قطار که نمی دونم میادش یا سر کارم
فایل صوتی ترانه ایستگاه متروک
حجم: 3.57 مگابایت
shabaahengaam@
- ۹۵/۰۵/۲۹