طلسم دلتنگی
شنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۵، ۰۱:۵۲ ق.ظ
شایدم طلسم دلتنگی و دیوونگیشم
آخه هر بار که بِش می رسم...
عاشقش میشم!
طفره میریم و نمیشه حرف و آغاز کنم
نمی خوام یا که نمیذارتم ابراز کنم
مث بغض کهنه دارم و ندارمش هنوز
می شکنم با رفتن و اومدنش هر شب و روز
تا کنارمه همه ش گلایه ریخته تو صداش
هی میخواد بشنوم از تنهایی و درد دلاش
دو تا دلداده ی دوریم که همینه سهممون
نباید سیب طلای عشق، بیفته دستمون
همیشه یه سدّ ناگزیرِ بین دست ما
هی جدا میشیم و هی دوباره میشیم آشنا
شایدم...
shabaahengaam@
- ۹۵/۰۷/۱۰