ماه برکه نشین

شاعرانه های سیدمجتبی حسینی

ماه برکه نشین

شاعرانه های سیدمجتبی حسینی

مشخصات بلاگ
ماه برکه نشین

«پژواک شباهنگام»

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب


ترانه تیتراژ پایانی فیلم "افسون گل سرخ"

ترانه سرا وخواننده: سیدمجتبی حسینی (پژواک شباهنگام)

آهنگساز: علی امیدی

تنظیم آهنگ: پویان اعتصامی


صدا کن منو
حجم: 3.78 مگابایت


shabaahengaam@

  • سیدمجتبی حسینی


چشم بر جاده ی سرباز وطن دوخته اند

نوزده مادر دلتنگ و نیامد اتوبوس


shabaahengaam@

  • سیدمجتبی حسینی


من یه مرداب رو زمینم، تو یه ابر آسمونی

وقتی چشمات پر اشکه، به تنم موج می نشونی

من یه مرداب سیاهم که هنوز صبح و ندیده

تو میای و زنده می شه رنگ روشن سپیده

بی تکون خونه ی عیدم عین یه خشکیده بوته

هفت سین سفره ی من، سنگ و سرما و سکوته

خواب جنگل و می بینم وقتی چشمام میشه بیدار

هر طرف افتاده بر من سایه های سرد نیزار

بخت راهی شدنم نیست همیشه همین که هستم

دل خوشم به چند تا ماهی اردک شکم پرستم

دو سه تا غوک بد آواز دنبال سنجاقک پیر

عطر نیلوفر که کرده تو تعفن لجن گیر

من یه مردابم و موندم بی سفر تر از گل و سنگ

واسه عشق بازی با دریا بد جوری دلم شده تنگ

قایق شکسته ای هست لای نیزه های مرطوب

که به خاطرم میاره اون روزای رفته ی خوب

تو زلالی نگاهم گِل و لای غم نداشتم

پیش پای سیر پرواز موج و آیینه می کاشتم

پشه و مگس نبودن زحمت خوابم تو بستر

لاشه ی پرنده حالا در برم شده شناور

من یه مرداب رو زمینم تو یه ابر آسمونی

اگه اشکات بشه جاری به تنم موج می نشونی

تازه میشه نفس من گر چه دریا خیلی دوره

رود احساس من و تو همه دنیا رو می شوره


فایل صوتی ترانه مرداب
حجم: 3.3 مگابایت


shabaahengaam@

  • سیدمجتبی حسینی


کلاهش را باد بُرد،

از بس آشیانه به دست داشت

مترسک

         یادم باشد!


فایل صوتی یادم باشد! 2
حجم: 2.2 مگابایت


shabaahengaam@

  • سیدمجتبی حسینی


همیشه فکر می کردم هر چیزی روزی از یاد می رود. 

هر چیزی به جز خودم. چرا که از هر کس، هر فکر و یا احساسی روزی بگذرم، جدا شوم و فراموش کنم، گریزی از خود ندارم.

یک اتفاق ساده اما ماجرای دیگری برایم رقم زد.

در میان کاغذ پاره ها به دست خطی از خودم رسیدم مربوط به گذشته های نه چندان دور که هر چه به ذهنم فشار آوردم معنا و راز و رمزش به خاطرم نیامد. چیزی انگار در من برای همیشه گم شده بود. 

پس می شود خودت را هم از یاد ببری!!

ناخواسته به فکر مصریان قدیم افتادم با ابزاری از زندگی روزمره که با خود در گورهای شان دفن می کردند. به ظاهر وسیله ای برای به کار آمدن در دنیای مغرب یا همان عالم پس از مرگ. با جسدی مومیایی شده شبیه خودی که در دنیای مشرق داشته اند.

"بعد از یک خواب طولانی."

اما من می گویم این ها همه نشانه ای ست برای از یادنبردن و به خاطر آوردن ادراک ها. همان مکث های بی سبب اندیشه که احساس محض یک حقیقت تکرار ناپذیر است. فراتر از آگاهی و خاطره. پاره ای از خود که روزگاری بوده و شاید دیگر پیش نیاید. خودی که بخواهد باز با خودش و ادراک خودش باشد. 

"بعد از یک خواب طولانی."

یادداشت های «یادم باشد!» را برای همین می نویسم. 

هر برگش نشانه ایست. بر درختی در جنگلی تاریک و هولناک.

شاید خواستم از راهی که رفته ام به خودم برگردم.

 "بعد از یک خواب طولانی."


shabaahengaam@

  • سیدمجتبی حسینی

پرنده ی مهاجر رفت و دیگه نیومد

هیشکی ولی نپرسید که بر سرش چی اومد

وقتی میومد اینجا شب، سحرش نمیداد                       

حتی درخت پیرم شاخه بهش نمی داد

هر جا که بود غریبه؛ هر جا می رفت مسافر                   

نفهمیدیم کجا شد شهر و دیارش آخر

رنج و عذاب و ماتم براش همین و بس بود                  

دنیا به این بزرگی برای اون قفس بود


نه همزبون و همراز نه شوق و ذوق آواز 

نه آسمون دلباز نه آرزوی پرواز


هنوز رو شونه ی باد، بال و پرش نشسّه

هنوز سه کنج ایوون یه لونه ی شکسّه

هنوز نگاه گرمش غم به دلم میاره

یه حس پاک عشق و به خاطرم میاره

پرنده ی مهاجر پا به سفر نهاده

پشت سرش نریختن یه کاسه آب ساده


shabaahengaam@

  • سیدمجتبی حسینی


کمی تا قسمتی ابری، هوای بودنم با تو

نه میشه آفتابی شد؛ نه پنهون کرد اشکاتو


shabaahengaam@

  • سیدمجتبی حسینی


آمدم، نبودی، رفتم.

بودم...

نه آمدی، نه رفتی...

                     یادم باشد!


فایل صوتی یادم باشد! 1
حجم: 2.16 مگابایت


shabaahengaam@

  • سیدمجتبی حسینی

تو فکر دبه های ماست بودم

حریص شیشه های سیر و تُرشی 

تو رویای انارای شکسته 

با یک فُرغون میون باغ رَد شی


حواسم رفت پشت کوه و استخر 

تو اوج چله های تیر باشه 

رسیده فصل زردآلو و گیلاس 

دلت دیوونه ی انجیر باشه

 

تنور آتیش و نون با دود هیزم 

پنیر و گوجه با سبزی و بادوم 

سراغ از کرت بادمجون گرفتن

لواشک های بی بی بر سر بوم

 

درختای چنار سبز و ممتد 

حسن آباد، جاری از میونش 

کلاغ انگشتر حاجی رو برده 

خدا لعنت کنه وِرد زبونش


من از این جا یهو حالم عوض شد

نشستم رو به یک جالیز، مبهوت 

تکوندم شاخه های زیر پام و 

گرفتی پرده ی صد وصله ی توت


پریدم از طناب کودکی هام 

هنوزم داشت مادر تاب می داد 

تَپو پُر بود از مغز و کرشمه 

ولی چشمای تو عناب می داد

 

نه دیگه بیقرار شهر بودم 

نه در بند تیلیت تُرش دیزی 

دلم می خواست شب شه زودتر تا 

یه لیوان ماه تو خوابم بریزی


یهو خالی شدم استخر، استخر 

دویدم پای جو با بیل در دست 

اذون گفتند پاشو دیر میشه 

نه بی بی من نمازم جور دیگه ست


وضو با بغض بیگاهم گرفتم 

رکوعم رفته با تسبیح کوکو 

تشهّد خوانده ام با عطر دستاش 

که کنده پوست از بادوم و گردو

 

نه بی بی کار از این حرفا گذشته 

بگو حاجی نره بالای منبر 

دعا و ختم انعامت رو بس کن 

شکسته از کمر یکباره این مَر


ترک پشت ترک خورده دل من 

مث گنجشک میبد رو سفالاش 

مث اِحرامیِ کمرنگ مهریز 

که پودش رفته و تابیده تاراش 


تو فکر دبه های ماست بودم 

خراب کِرکِر نونای خُشکُک 

بده کبریت لبهات و بگیرم 

بسوزه دستم از سیب کلوخُک 


یهو پوچی گل ها یادم افتاد 

قایم موشک تو باغ و پشت و پستو 

من اون گرگی که دل بسته به گله 

تو دسمال درخت آلبالو

 

چرا؟ چی شد؟ یهو گم کردم انگار 

تو رفتی قاتی آدم بزرگا 

بهم گفتند یالا کن پسر جون 

نیا تو بی خبر وقتی که لیلا...


پشه بندای ما از هم جدا شد 

تموم قصه ها از یاد رفتند 

نه بی بی دیگه از دیو و پری گفت 

نه دل شد توی ده یک لحظه هم بند

 

هوا بد شد دیگه بارون نبارید 

کلاغ انگشتر حاجی رو پس داد 

بدون این که وا شه قفل صندوق 

به جون بقچه ترمه، تَرده افتاد


تو دیگه دست من کوزه ندیدی 

هنوزم تشنه ی یک مشت آبم 

هوس کردم برای آخرین بار 

رو چادرشب لب چشمه بخوابم


"فایل صوتی "باغ لیلا
حجم: 4.38 مگابایت


shabaahengaam@

  • سیدمجتبی حسینی


کی میگه  باد اومده اون و برده با خودش!؟

طعم گیلاس هنوزم پای دندونمونه

هرچقدرم که درختا دیگه زیتون نمیدن

خانه ی دوست کجا بوده؟ همه یادمونه


shabaahengaam@

  • سیدمجتبی حسینی

یه شاخه گل خشک و یک قاب عکس                

یه دفتر نت پاره وُ یک فلوت

تنیده به دیوار و سقف و چراغ

به پارتیتور و ضبط، تار عنکبوت


یه مهتابی روشن نیم سوز 

که تردید خاموشی اندوهشه

دو تا چشم مبهوت و باز جسد                          

هنوز انگاری تشنه ی روحشه


از اون ناگهان لحظه ی بی نفس                    

دو سه هفته میشه شاید بیشتر

گذشته ولی هیچکس هیچکس                        

نه پرسیده احوال، نه مُشتی به در


صدا بی صدا از سماور بگیر                       

تا ساعت که افتاده از تیک و تاک

رو آرشیو موسیقی و مِترونوم                      

رو جلد کتاباش خوابیده خاک


مچاله شده در خودش خشک و سرد               

هوا با تعفن در آمیخته

به پاس دم گرم و پرمهرتان                         

هنرمند محبوب و فرهیخته


به دیوار و بر میز حتی به در                     

همه جا پر از لوح های سپاس

بزودی قرارست تیتر خبر                        

که افتاد و مرد بی کس و آس و پاس


🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂

فلوت نواز پاشو دیگه دستی به سازت برسون

حالا که دیگه نداری حسرت خاک و غم نون


پاشو که دیگه وقتشه هر چی دلت خواست بزنی

سردی و حس نمی کنه دست رو فلوت آهنی


فلوت نواز یالا دیگه منتظرند فرشته ها

خطوط حامل و وِلش، قاعده ی نُت سیا(ه)


بزن بزن نفس بده به سُل به لا به دو به می

اگه میخوای بعد یه عمر خدای عشق و ببینی


بهشت واسه شنیدنت یه پارچه بی صدا میشه

فلوت آهنی تو عیارش از طلا میشه


🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂

یه شاخه گل خشک و یک قاب عکس           

یه دفتر نت پاره وُ یک فلوت

صدا بی صدا وُ نفس بی نفس                      

تنیده به هر سو طنین سکوت                                               


shabaahengaam@

  • سیدمجتبی حسینی


گرچه درخت هر چه برگ از تن خود تکانده بود

باز انار خشک بر شاخه نچیده مانده بود


shabaahengaam@

  • سیدمجتبی حسینی

ما دو تا درخت خشکیده کنار جوی آب 

هردومون تشنه ولی چشمه ی ما رفته به خواب


عمریه به پای هم نشستیم و پیر شدیم

هردومون تموم زندگی زمینگیر شدیم


تو طلسم شوم شب افتادیم و در نمیایم

از پس چند تا قدم فاصله مون بر نمیایم



یادمه که اون روزا، اون روز و روزگار قدیم 

زیر خاک ریشه مون و به پای هم گره زدیم


رو تن خسته ی ما زخم هزار جوونه بود

خط یادگاری و شعرای عاشقونه بود


حالا حتی نمیاد فصل خزون سراغمون

بسکی بارون نزده عِین کویره باغمون


سایه هامون دیگه دستشون به هم نمی رسه

شاخه هامون و شکستن بچه های مدرسه


ما دو تا درخت خشکیده، دو دلداده ی پاک

پشتمون خمیده بر بستر تفتیده ی خاک



کِی شه جوی تشنه مون دوباره پر آب بشه 

شب پر از زمزمه ی روشن مهتاب بشه


کی شه باز پرنده ها رو دوشمون لونه کنن

بخونن ترانه وُ باز ما رو دیوونه کنن


ما دو تا درخت خشکیده بَر و همیشه یار 

شوق این همنفسی دلامون و کرده بهار


shabaahengaam@


  • سیدمجتبی حسینی


من یه مرداب سیاهم که هنوز صبح و ندیده

تو میای و زنده میشه رنگ روشن سپیده


بی تکون خونه ی عیدم عین یه خشکیده بوته

هفت سین سفره ی من سنگ و سرما و سکوته...


shabaahengaam@


  • سیدمجتبی حسینی